مهربد عشاق

نترس پسرم

پسرم کمی شجاع باش چون دنیا پر از چیزهای ترسناکه پس از صدای ماشین لباسشویی یا از عطسه من نترس خوشحالم که میتونی توپ را بندازی توی هلیکوپتر اما هیچ علاقه ای به دست زدن نداری چرا؟ ...
25 ارديبهشت 1393

7 ماه شدی مهربد آقا

مهربد عزیزم الان که مینوسیم تو 7 ماهته. بابات یک هفته در میان میره شیراز و من هم تا 5 بار باید برم فیروز اباد روزگار سختی دارم از اینکه باید تنهات بذارم بذاراز خودت بگم از سرتق بازیات از اینکه هر چقدر تلاش میکنم چهاردست و پا نمیری نمیدونم چرا؟ هیچ علاقه ای به دندون در اوردن هم نداری- همه را گذاشتی سرکار تازه کلی تلاش کردم  و جون کندم توی آشپزخونه یکمی لپ داشته باشی و تپل شی شبها هنوز توی خواب شیر میخوری وسط من و بابا میخوابی عاشق بابا مرتضی هستی و من خیلی دوست دارم مثل بابات بشی آخه تنها انگیزه من واسه داشتن نی نی این بود که یه آدم خوب به آدمهای دنیا اضافه بشه و تعداد آدمهای بد کم بشه راستی مهربدم ...
25 ارديبهشت 1393

تولد مهربد

این پسر ناز و دوست داشتنی در بیمارستان پارسیان و در تاریخ 1392/07/09 به دنیا آمد . همه خانواده خوشحال بودند. مهربد یک کودک بینهایت شیطون که از همون زمان تولد در حال حرکت بودی و چشمات باز بود برعکس همه بچه های دیگه خواب نبودی . از همون اول همه عاشقت بودند عزیزم از بس که از همون بدو تولد دستات را حرکت می دادی تمام مدت باید دستکش دستت می کردیم .برای همه حرکات دستت خیلی جالب بود پر از انرژی بودی.                         جالب بود که اصلاً اهل گریه نبودی و خیلی آرام و بی سر و صدا بودی و خوب هم می خوابیدی . تو ماه اول نوزادیت اصلاً مام...
13 ارديبهشت 1393
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به مهربد عشاق می باشد